شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۹۴۲
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۷
گفت‌وگوی اختصاصی شوشان با برگزیده جشنواره تئاتر فجر
گفت‌وگوی اختصاصی شوشان با بهنام، نخستین واکنش به هنگام رسانه‌ای محسوب می‌شود تا کمترین قدردانی از سال‌ها کوشش و رنجش‌های این هنرمند باشد.

شوشان ـ حسین دلیر:

اشاره: هنرمند تئاتر آبادان توانسته در جشنواره تئاتر فجر، رتبه اول بازیگری مرد را به دست آورد. بهنام کاوه؛ نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر با نمایش خیابانی «لیلی و مجنون» موفق به جلب نظر داوران جشنواره چهل و یکم فجر شد. کاوه، متولد 11 تیر 65 در آبادان و دانش‌آموخته رشته گرافیک است. از سال ۱۳۸۲ در انجمن نمایش شروع به فعالیت کرده و سال‌ها بعد توانسته بانی شکل‌گیری تئاتر فراموش شده‌ی خیابانی در این شهر باشد. تولید بیش از 30 نمایش و کسب بیش از 40 افتخار در جشنواره‌های گوناگون؛ از او اکنون هنرمندی شاخص و باتجربه‌ای ساخته است.

گفت‌وگوی اختصاصی من -حسین دلیر- با بهنام، نخستین واکنش به هنگام رسانه‌ای محسوب می‌شود تا کمترین قدردانی از سال‌ها کوشش و رنجش‌های این هنرمند باشد.

دلیر: پیش از آغاز گفت‌وگو، به تو و هنرمندان استان برای این موفقیت‌های کم‌نظیر تبریک ویژه عرض می‌کنم.

کاوه: سپاس از محبت و همراهی شما و اینکه همیشه حمایت‌های رسانه‌ای‌تان موجب دلگرمی هنرمندان بوده است.

دلیر: بهنام جان، کمی از حال و هوای این دوره‌ی جشنواره بگو؟ با هفت بار تجربه حضور در این رقابت؛ از دید تو این دوره با گذشته چه تفاوت‌هایی داشت؟

کاوه: جشنواره فجر، همیشه رویدادی سطح بالا بوده و هست. شاید در برخی زمینه‌ها این دوره با گذشته تفاوت‌هایی داشت اما ‌چنان نبوده که مثلا بخواهم به تمایزی با گذشته اشاره کنم. رویدادی در اندازه فجر، چارچوبی کاملا حرفه‌ای دارد که به بهانه‌ی رقابت، تلاش می‌کند رویکرد هنرمندان، علمی‌تر گردد. در واقع جشنواره فجر محیط کسب تجربه و ایده‌های تازه است و به هنرمندان اصول رقابت سالم را می‌آموزد. خواه اینکه «هنر» ذات رقابتی نداشته اما رقابت می‌تواند بهترین بهانه برای شکوفایی هنر باشد.

دلیر: هنرمندان تئاتر باور دارند، جشنواره فجر ورود به جهان دیگری از هنر است. تو هم چنین نظری داری؟

کاوه: وقتی قرار است چکیده یک سال تمرین و فعالیت تئاتر کشور را در یک جشنواره به نظاره بنشینی؛ باید چنین باشد. در زمانی فشرده، بهترین هنرمندان یکجا گرد هم آمده و به رقابت و حتی رفاقت با یکدیگر می‌پردازند. توجه رسانه‌ها، معطوف شماست و مخاطبان شور و شمار بیشتری دارند. به‌ویژه برای هنرمندان و گروه‌های دور از پایتخت؛ این فرصت، تجربه‌ی شگفت‌آورتری خواهد بود. این حس نه‌تنها برای هنرمندان که تماشاگران و برگزارکنندگان هم ویژه است. جشنواره فجر مثل بیلبورد بزرگی در بهترین جای شهر می‌ماند که هنر تئاتر را به همه نمایش می‌دهد.

دلیر: پیش‌تر در گفت‌وگویی از جشنواره فجر به‌عنوان «فرصت تبادل و ترانزیت فرهنگی» یاد کردی. مشخصاً این جشنواره برای تو چه مجالی فراهم کرد؟

کاوه: نه‌تنها این جشنواره؛ هر رویدادی که محل گردهمایی افراد متنوع است، می‌تواند شرایط تبادل فرهنگی و هنری را فراهم سازد. منتها مقیاس و کیفیتش متفاوت است. برای مثال در رویدادی مانند جشنواره فجر هر هنرمند می‌تواند سفیر فرهنگ و هنر شهر خود باشد. هر یک از این سفرا با رفتار و کیفیت هنرشان، نشان می‌دهند جایگاه هنری و فرهنگی شهر خاستگاه آن‌ها چگونه است. و در آخر اگر هم افتخاری کسب کند موجب توجه و افتخار بیشتر برای شهر آن‌ها خواهد بود.

از این نظر همیشه در هر رویدادی، خودم را سفیر فرهنگ و هنر آبادان می‌دانم و سنگینی این ماموریت را بر شانه‌هایم همیشه حس می‌کنم؛ همچون سربازی وظیفه‌شناس که در خط مقدم فرهنگی قرار دارد. معتقدم آنچه از دست من برای شهرم ساخته است در همین اندازه‌ی ارائه هنرم می‌باشد. پس باید همه‌ی تمرکز و تلاشم بر زیباتر جلوه‌دادن همین ارائه باشد.

دلیر: تعبیر تازه‌ای است! کمتر شنیده‌ام هنرمندی برای خودش تلقی «سرباز» را به کار گیرد. این واژه به‌طورمعمول از ورزشکاران شنیده می‌شود.

کاوه: این اعتقاد قلبی و نگرش حرفه‌ای من است. خود شما و همه‌ی آن‌هایی که آشنایی عمیق‌تری با من دارند می‌دانند برای «آبادان» همیشه یک سرباز بوده‌ام و بیش از این ادعایی ندارم. منتها جبهه‌ای که منِ اهل تئاتر در آن مشغول نبرد هستم با جبهه‌ی شما و دیگری ممکن است متفاوت باشد. هرچند در آخر همه‌مان به یک هدف می‌اندیشیم.

دلیر: جذابیت جشنواره فجر و فضای رقابتی‌اش چه اندازه توانسته به رشد تئاتر به‌ویژه در استان منجر شود؟

کاوه: جشنواره فجر بهترین فرصت برای به نمایش در آمدن توانمندی هنر نمایش شهرستان‌هاست. به خاطر دوره‌ی اخیر که گروه‌های غیرتهرانی شگفتی آفریدند و حضوری قدرتمندانه در رقابت اصلی داشتند این را نمی‌گویم که همیشه این رویداد، بهترین محل عرضه استعدادها بوده و همچنان می‌باشد. وقتی تعداد زیادی از هنرمندان شناخته شده سینما، تلویزیون و تئاتر؛ روزگاری این جشنواره برایشان سرآغاز موفقیت بوده باید دانست چه اندازه رویداد مهمی است. خوشبختانه امسال با نگاه ویژه‌تر دبیر جشنواره و آغاز به کار مجدد جشنواره تئاتر منطقه‌ای فجر و در نهایت با بازبینی‌های دقیق توسط هیئت‌داوران؛ شرایطی پیش آمد که هنرمندان با آمادگی بیشتری بتوانند پای به صحنه رقابت اصلی بگذارند. این‌ها و البته سال‌ها تلاش هنرمندان و گروه‌ها؛ خودش را به‌یک‌باره در آرای هیئت‌داوران نشان داد. از این نظر جشنواره فجر با همه‌ی ضعف‌ها و نقدهایی که ممکن است به برخی سیاست‌گذاری‌های آن وارد باشد؛ به‌عنوان بزرگ‌ترین رویداد تئاتری کشور همیشه تاثیر بسزایی در رشد هنرمندان استان‌ها داشته است.

دلیر: تو یکی از رکوردداران کسب افتخار در جشنواره‌های تئاتر هستی؛ این چندمین جایزه تو بود؟

کاوه: دقیق نمی‌دانم. درمجموع رتبه‌های برگزیده، اول، دوم، سوم و حتی تقدیرها شاید بین 45 تا 50 مورد باشد. البته این‌ها را نباید به‌حساب رکورد آورد؛ شرایط هنر با ورزش بسیار متفاوت است. افرادی را می‌شناسم که شاید دستاورد چندانی در رقابت‌های جشنواره‌ای نداشته‌اند اما تاثیراتی داشته‌اند و هنرمندانی تربیت کرده‌اند که همان‌ها سال‌ها افتخار آفریده‌اند.

دلیر: و رتبه اول بازیگری در جشنواره فجر، بهترین دستاورد تو در میان همه‌ی این جایزه‌ها بوده؟

کاوه: همین‌طور است. خودم این جایزه را ترکیب کل افتخارات گذشته می‌دانم. به دلیل ارزش و جایگاه، باید بگویم کسب افتخار در جشنواره فجر مانند فتح چندین جشنواره است. همان لحظه در تالار وحدت با غرور و افتخار؛ جایزه‌ام را به مردم آبادان تقدیم کردم. این تندیس متعلق به آبادان و مردم آن است. باید بگویم اینکه با همه‌ی سختی‌ها هنوز دوام آورده و چیزی برای ارائه دارم، جز لطف خدا و حمایت‌های مردم شهرم دلیل دیگری ندارد.

دلیر: «لیلی و مجنون» نام نمایش تو در جشنواره بود. کمی درباره آن توضیح می‌دهی.

کاوه: لیلی و مجنون داستان یک زباله‌گرد است که از دل اجتماع و مردم بیرون آمده و مشکلاتی که در کنار یک سطل زباله اتفاق می‌افتد را به نمایش می‌گذارد. قصه لیلی و مجنون اشاره‌ی مستقیمی به فقر دارد. خیابان‌ها، آدم‌های این خیابان‌ها، سرما، گرما، باران و برف، آلودگی‌های شهری و هر چیزی که به رنج آدمی می‌افزاید.

محور داستان حول شخصیتی با نام «رسول» می‌چرخد که با خیابان‌گردی شبانه، تلاش می‌کند رزق خود را از میان دور ریختنی‌ها به دست آورد. در این میان او قصه‌ی خودش را روایت می‌کند. اینکه برایش چرا چنین اتفاقی افتاده؛ چرا نتوانسته ازدواج کند. از آرزوهای کوچکی می‌گوید که برای ما اکنون به آرزوهای بزرگی تبدیل شده‌اند. داستان رسول در جامعه جریان دارد و باید فکری برای حل این مسئله‌ها کرد.

دلیر: نمایش خیابانی باید به مسئله‌های روز جامعه بپردازد. از این دید که برخلاف تئاتر صحنه‌ای؛ نمایش خیابانی معمولاً جای مفاهیم و استعاره‌های پیچیده و بعضا فانتزی نیست. تو در کارهایت به مردمی می‌پردازی که با آن‌ها زندگی می‌کنی و همان‌ها به‌آسانی پیام تو را دریافت می‌کنند. تمرکز بر این پی‌رنگ‌های اجتماعی با بن‌مایه‌های بومی، شیوه‌ی کاری تو بوده و هست. تجربه و علاقه شخصی باعث شکل‌گیری این فضا در آثار خیابانی تو شده یا مؤلفه‌های موثر بر این‌گونه‌ی تئاتر چنین چیزی را ایجاب می‌کند؟

کاوه: من قرار است برای اجرا در خیابان، نمایشی را آماده کنم؛ یعنی در چنین فضایی مفاهیم و استعاره‌ها برآمده از همین خیابان‌ها باید باشند. نمی‌توان گوشه‌ی اتاق و آپارتمان دنبال سوژه برای چنین نمایشی بود. این شیوه‌ی من است؛ کف خیابان را جست‌وجو می‌کنم و این‌ها باعث خلق شیوه‌ی تئاتر چمدانی من شده است. سعی می‌کنم با یک کاراکتر فرصتی فراهم کنم تا مردم، بیشتر در اجرای نمایش مشارکت داشته باشند. این‌گونه به نظرم ارتباط مخاطب با اثر بهتر خواهد شد. در تئاتر خیابانی به‌واسطه اینکه نیاز به بلیت ندارد؛ شما دسترسی راحت‌تری به خلق موقعیت و پرداخت ایده دارید.

مهم این است شما آن چیزی را که قصد ارائه دارید واقعا تجربه کرده باشید. قرار نیست چون داستان در هنر نمایش روایت می‌شود همه‌چیز نمایشی به معنای غیرواقعی جلوه کند. در همین تجربه‌ی اخیر، برای آنکه بتوانم بهتر از عهده بازی در نقش یک زباله‌گرد برآیم، با ورزش و رژیم غذایی چند کیلو وزن کم کرده و دو روز تمام غذا نخوردم و با رنجی که از گرسنگی کشیدم؛ سعی داشتم با درک بهتر سوژه؛ ارائه‌ی باورپذیری داشته باشم. فکر می‌کنم به خاطر تحمل این سختی‌ها بود که توانستم با نقش ارتباط بهتری برقرار کنم و داورها را مجاب به رأی کنم.

دلیر: در این دوره، 38 نمایش خیابانی با یکدیگر رقابت کردند. به گفته داوران، یکی از بخش‌های رقابتی و چشمگیر در بخش نمایش‌های خیابانی مربوط به بازیگری بود. رقبای اصلی تو از چه شهرهایی بودند؟

کاوه: واقعا رقابت در بخش خیابانی نفس‌گیر بود. در این دوره بیشترین بازیگر مرد حضور داشتند. رقبای اصلی‌ام مشخصاً از تهران، یزد، کرمان و همچنین اصفهان و دهلران بودند.

دلیر: وضع و احوال این روزهای تئاتر خوزستان به‌طور عام و آبادان به‌طور خاص چگونه است؟

کاوه: فرقی نمی‌کند حال تئاتر استان و همه‌ی شهرستان‌ها به خصوص آبادان اصلا خوب نیست. اینکه بگویم با سیلی صورتمان را سرخ نگه داشته‌ایم عین واقعیت است و اصلا غلو نکرده‌ام. ما تقریبا بی‌هیچ پشتوانه‌ای و بدون اندک حمایتی با هر رنجی، تلاش می‌کنیم چراغ تئاتر خاموش نشود.

دلیر: پس نباید موفقیت‌های تئاتر خوزستان در این دوره از جشنواره را بازتابی از وضع خوب تئاتر در استان تلقی کرد؟! این دستاوردها بیشتر مرتبط با عملکرد هنرمندان و گروه‌های تئاتر است.

کاوه: کاملا درست است. شاید برخی کارگشایی‌ها و حمایت‌های موردی صورت گیرد که در مقایسه با آنچه متولیان هنری بر عهده‌شان است بسیار ناچیز می‌باشد. همین‌ها البته باعث جوش‌وخروش غیرتمندانه‌تر هنرمندان می‌شود. می‌بینیم از سوی مسئولان حمایت نمی‌شویم و خودمان با توان شخصی می‌کوشیم به موفقیت دست یابیم. چنین موفقیتی برای ما لذتی بیشتر در مقایسه با گروه‌های دیگر استان‌ها دارد که از سوی مسئولانشان همه‌گونه حمایتی می‌شوند. در آیین اختتامیه جشنواره امسال، ما تنها هنرمندانی بودیم که به‌واقع یتیم و بی‌پشتوانه بودیم. گروه‌های دیگر با مسئولان استانی و شهرستانی خود همراهی می‌شدند و ما فقط خودمان بودیم و بس!

بودن یا نبودن مسئول، نمی‌تواند چراغ تئاتر را روشن یا خاموش کند. مدیریت این عرصه در اختیار خود هنرمندان است اما بودجه‌ها در جای دیگری قرار دارد و اگر بودجه در اختیار ما بود آسان‌تر و بیشتر می‌توانستیم موفقیت نصیب شهر و استان کنیم.

دلیر: در مقایسه با مدل صحنه‌ای؛ در تئاتر خیابانی هنرمند به ابزار و فضای خاصی نیاز ندارد. همین باعث کم‌توجهی به جایگاه این ژانر توسط مسئولان می‌شود. درحالی‌که مخاطب اساساً ارتباط بهتری با این تئاتر برقرار می‌کند. این نگرش نادرست، چه اندازه بر کارهای خیابانی تأثیر سوء داشته است؟

کاوه: تردیدی نیست با ابزار بهتر می‌توان آثار چشمگیرتری تولید کرد. همین بی‌توجهی مسئولان باعث شده ما کارهای خلاقانه‌تری بسازیم. تمام کارهای من در خانه تمرین می‌شود و تهیه‌کنندگی آن‌ها با پول شخصی خودم صورت می‌گیرد. وقتی از اثر من هیچ حمایت مالی صورت نگیرد، همه‌ی مسئولیت‌های این اثر بر عهده‌ی خودم گذاشته می‌شود. این باعث دلسوزی و حساسیت بیشتر برای تولید گشته و گاهی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها، راهکارهای مبتکرانه‌ای به ذهنم می‌رسد. اطمینان دارم اگر نگرش مسئولان نسبت به تولید نمایش خیابان و حتی صحنه‌ای در آبادان تغییر یابد، امکان تولید آثار فاخر و زیبای فراوانی فراهم خواهد بود.

دلیر: برخلاف نمایش‌های صحنه‌ای، بخش خیابانی در جشنواره‌های منطقه‌ای حضور نداشت. چگونه موفق به حضور در جشنواره فجر چهل و یکم شده‌ای؟

کاوه: هر سال به‌طور مستقیم در جشنواره شرکت می‌کنم. با ارسال فیلم و سپس بازبینی آنلاین؛ از سوی هیئت بازبینی به جشنواره دعوت می‌شوم.

دلیر: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر تو رقابت‌های جشنواره فجر در قالب جشنواره تئاتر مناطق کشور چقدر توانسته به موفقیت گروه‌های شهرستانی منجر شود؟

کاوه: احیای جشنواره تئاتر مناطق بعد از سال‌ها وقفه، قطعاً در تبادل هنری و فرهنگی استان‌ها و گروه‌های نمایشی تأثیر زیادی داشت و نمایش‌های برگزیده استان‌ها باکیفیت قابل‌قبول‌تری در این دوره جشنواره فجر حاضر شدند. قطعاً تئاتر در شهرستان‌ها با جشنواره تئاتر مناطق کشور جان تازه‌ای می‌گیرد و این رویداد باعث کسب موفقیت‌های بیشتر هنرمندان شهرستانی شده است. طی سال‌های توقف برگزاری جشنواره مناطق کشور متأسفانه بسیاری از هنرمندان بااستعداد و خلاق تئاتر شهرستان‌ها، نادیده گرفته شدند.

دلیر: جشنواره‌ها فضای خوبی برای ارتباط و آشنایی هنرمندان با اندیشه و توانمندی یکدیگر فراهم می‌کند. در این دوره، گروه‌های نمایشی مدت زمان بیشتری در جشنواره حاضر بودند. این برای تو و دیگران چه فرصت‌هایی فراهم ساخت؟

کاوه: دوره‌ی گذشته جشنواره تحت تاثیر همه‌گیری کرونا بود. با ابتکار دبیر جشنواره و برگزارکنندگان در این دوره گروه‌ها و هنرمندان توانستند از ابتدا تا پایان جشنواره در رویدادها حاضر باشند. فرصت خوبی بود تا با گروه‌های ایرانی و خارجی تبادل اطلاعات و تجربه کنم. همین تعامل‌هاست که به تجربه و داشته‌های هنری ما می‌افزاید.

دلیر: به‌عنوان کسی که سال‌ها تجربه حضور در جشنواره‌ها را دارد، می‌دانم که اهالی هنر در شهرهای دیگر از حمایت‌ها و تشویق‌های ویژه‌ای برخوردارند. تجربه‌ای که برای ما معمولاً با بی‌تفاوتی مسئولان همراه می‌شود. برای نمونه بگو در همین حضور اخیر تو در جشنواره فجر به‌طور مشخص حمایتی از سوی مسئولان یا متولیان فرهنگی از تو صورت گرفته است؟

کاوه: متاسفانه در این دوره باز هم هیچ‌گونه حمایتی از هیچ مسئول و ارگانی نداشتم. پیش از جشنواره فجر در یک جشنواره دیگر شرکت کردم. ۲۵ آذر در جشنواره «ایثار» یزد حضور داشتم و بعد از آن ۳۰ آذر به تهران برای جشنواره فجر حرکت کردم. حدود ۲۰ روز در سه جشنواره بودم ولی هیچ‌گونه حمایت مالی و معنوی نشدم. تنها با یک کوله‌پشتی در این سرمای زمستانی با اتوبوس از شهری به شهر دیگر رفتم تا بتوانم در جشنواره فجر حضور یابم و در تهران نمایشم را اجرا کنم. کاش روزی برسد که طلسم تنهایی هنر در این شهر بشکند و پس از عمری شاهد همراهی متولیان هنر باشیم.

دلیر: برای شائبه احتمالی، نمی‌خواهم عبارت «پدر تئاتر خیابانی آبادان» را برای تو به‌کارگیرم اما معتقدم تو برند و شناسنامه تئاتر خیابانی این شهر هستی. پیش از حضور جدی تو، وضع تئاتر خیابانی در آبادان چگونه بود؟

کاوه: شما نسبت به من لطف دارید. من کوچک همه‌ی هنرمندان و پیشکسوتان هستم ولی خُب به جد می‌توان گفت برخلاف گذشته هم‌اکنون تئاتر خیابانی آبادان یک صندلی مهم و مستحکم در کشور برای خود دارد. جایگاه مناسب و خوبی که با سختی پس از سال‌ها تلاش به دست آمده است.

دلیر: جشنواره‌های موضوعی زیادی در آبادان و خرمشهر برگزار شده‌ که همگی هزینه‌های زیادی در پی داشته‌اند. به‌عنوان مصداق، یکی از آن‌ها در سال 98؛ بیش از 700 میلیون تومان هزینه روی دست برگزارکنندگان گذاشته است. به نظر تو بهتر نیست تمرکز اجرایی و بودجه‌ای این‌همه جشنواره، در یک رویداد تجمیع شود و بودجه‌ها صرف حمایت از تولید اثر نمایشی گردند؟

کاوه: اگر همین هزینه‌ها را به تولید آثار صحنه‌ای و خیابانی تخصیص دهند می‌توان آبادان و خرمشهر را یک شخم فرهنگی و اجتماعی اساسی زد. تنها راه برون‌رفت از معضلات فراوان اجتماعی، توجه به مقوله‌ی هنر و فرهنگ پیشرو است. یکی از بخش‌هایی که می‌تواند همسو با دیگر بخش‌ها به حل چالش‌های متعدد این جامعه کمک کند، ظرفیت اجتماعی تئاتر به‌ویژه گونه‌ی خیابانی آن است. همه محله‌ها و روستاها و به‌طور کل مناطق حاشیه‌ای که با این دست معضلات مواجه هستند، دارای سالن و ظرفیت‌های تئاتر صحنه‌ای نیستند اما می‌توان در آن‌ها به‌سادگی نمایش‌های خیابانی را اجرا کرد. متناسب با همان نیازها و چالش‌هایی که جوامع همان مناطق با آن مواجه هستند.

من مخالف جشنواره‌ها نیستم، به‌هرحال انگیزه‌ای برای تداوم حضور تو به‌عنوان هنرمند خواهد بود. حتی می‌تواند معیاری برای تو باشد که آیا اثر تو شرایطی دارد که ملاک و مدنظر استادان قرار گیرد؟ اما تعدد جشنواره‌ها مصداق بارز ریخت‌وپاش بلاتوجیه است. به‌جای این همه‌ی رویداد ریز و متوسط؛ با تجمیع منابع می‌توان یک رویداد در سطح عالی در منطقه به راه انداخت. رویدادی که بتوان آن را برند شناخته شده‌ی تئاتر منطقه در کشور کرد. در این صورت از محل صرفه‌جویی‌ها؛ می‌توان توسعه‌ی واقعی اجتماعی و فرهنگی را در دستور کار قرار داد.

دلیر: به بهانه‌ی این گفت‌وگو بد نیست سراغی از سالن‌ها و پلاتوهای نمایش در آبادان و خرمشهر را از تو بگیرم. وضع مکان‌های تئاتری ما در حال حاضر چطور است؟

کاوه: مکان‌های فرهنگی و هنری ما وضع قابل‌عرضی ندارند. برخی‌هایشان به معنای واقعی ویرانه و مخروبه شده‌اند؛ برخی دیگر که با واگذاری به بخش خصوصی از ورطه‌ی نابودی گریخته‌اند، بیشتر به فعالیت اقتصادی اختصاص یافته‌اند و اندک فضاهایی که در دست نهادهای دولتی مانده، بیشتر برای رویدادهای خود آن‌ها استفاده می‌شود.

کم‌توجهی متولیان فرهنگ و هنر به شاخص‌های موثر اقتصاد هنر؛ باعث از بین رفتن بسیاری از زیرساخت‌های هنری و فرهنگی شده است. باغ هنر در این دیار اگر بخواهد آباد شود به باغبان و آب و خاک حاصلخیز نیاز دارد. بدون این سه، آنچه می‌ماند بیابانی خشک و بی‌نشان از خرمی و آبادی است!

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار