شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۱۲۵۷
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۷
شوشان ـ حسن نسیمی :

 بعد از ۲۶ سال دیدمش. گرد پیری بر چهره اش نشسته بود. کسی که اولین داستانم را جدی خواند. معلم ادبیات دوران تحصیل در مقطع راهنمایی. خوشحال شدم. بعد از گپ و گفتی دوستانه پرسید: از هنر چه خبر؟
من که منتظر این سئوالش بودم با ذوق گفتم: گاه گاهی قلمی بر صفحه سفید کاغذ میرقصانم . تا چه درآید.

پاسخش شوکه ام کرد. مثل همان روزهای معلمی با انگشت عینک ته استکانی اش را روی بیینی استخوانی اش بالاتر کشید و گفت: رقص قلم همیشه زیباست. اما صاحب قلم نباید خوش رقصی کند.

گفتم : می نویسم از دغدغه هایم از گلایه های مردم.

گفت: یادت باشد عادت برای نوشتن خوب نیست . عادت به نوشتن مرگ نویسنده است. وقتی عادت کردی بنویسی واژها در ذهنت ملکه می شوند. احساس و منطق در حصار واژه ها زندانی میشوند.

از بهت نگاهم فهمید که نفهمیدم...

برای همین ادامه داد: مثل این است که به پای یک پرنده، وزنه سنگین ببندی. نمی تواند پرواز کند.

دنیای نوشتن هم همینطور است. عادت که کرده باشی در ورطه تکرار می افتی و آن وقت قلمت ارزش خود را از دست میدهد. گاهی نیاز است مدتی قلم را کنار بگذاری تا وقتی که واژه های نو سراغت بیایند. آن موقع دیگر محصور واژه نیستی این کلمات هستند که با ملودی احساست و ساز قلمت می رقصند و مرغ احساست سبکبال پرواز میکند. بعد با لبخند دستی به سرم کشید و گفت: بخوان . فقط بخوان

وقت تنگ بود و این گفتمان ادبی معلم و شاگرد به پایان رسید و این آخرین درس استاد مرا با یک سئوال تنها گذاشت که:

 آیا واقعأ عادت کرده ام؟!..
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار