شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۳۱۱
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۹
شوشان - مهری کیانوش راد :
به قسمتی از گفتگوی حسین ( ع ) با ولید و مروان در نمایشنامه " الحسین ثائرا و الحسین شهیدا "عبدالرحمن الشرقاوی، نویسنده ی مصری ،  دقت کنید .
گفتگو  پس از مرگ معاویه و زمانی است که  ولید برای بیعت گرفتن از حسین(ع) به مدینه می آید. 

ولید : ... ما از تو فقط یک " کلمه " می خواهیم ، بگو : بیعت کردم   
پاسخ حسین (ع): 
آیا می دانی معنی ومفهوم کلمه  چیست؟!
کلمه.. کلید بهشت است
کلمه ..باعث ورود به جهنم است
کلمه ..نور است
برخی از کلام مانند قبر است
برخی از کلمات مانند دژهای مستحکمی است  که شرافت بشر ی به آنها پناه می برد
کلمه جدا کننده یک پیامبر از یک گمراه تبه کار است
کلمه .. لرزه بر جهان می اندازد
کلمه ... دژ ازادی است
کلمه....مسوولیت است
انسان.. همان کلمه است
شرافت خداوند ...کلمه است. .. بر زبان آوردن یک کلمه بسیار آسان است !
ابن مروان نیز با لحن تندی گفت : یک " کلمه " بگو و برو ...

این مکالمه ، با زیبایی واژه ها ، عمق معنا ، روی مخاطب تاثیر شگفتی برجا می گذارد.
پرسش این است : 
آیا حسین (ع) گوینده ی این سخنان است؟ 
پاسخ این است : 
خیر 
پرسش مهم تر این است .
آیا می توانیم ذهنیات خود را از زبان معصوم بازگو کنیم  و به جای آنان سخن بگوییم ؟ 
در دایره ی دین ، این گونه سخن گفتن بدعت است.
بزرگانی چون میزا حسین نوری طبرسی در لولو و مرجان ، شرط سخن گفتن در باره ی عاشورا را دو پله   می داند : اخلاص و صدق 
صدق یعنی مطابق با واقع سخن گفتن است.
صدق یعنی  راوی سخن معصوم باشیم ، نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد.
در اهمیت صدق روایات بسیار است ، به یک نمونه اشاره می شود:
به طول رکوع و سجود نگاه نکنید ، زیرا چیزی است که به آن عادت کرده است ، اگر آن را ترک کند، وحشت می کند ، اما نگاه کنید به راستی گفتار و امانت داری او. 
در انتقال سخن معصوم ، هر دو شرط باید لحاظ بشود : 
۱- امانتدار سخن باشیم و از حذف و اضافه در کلام جلوگیری کنیم.
۲ - صادق باشیم ، تا از تحریف خودداری کنیم.

در ادبیات   باشیوه ای از نوشتن روبرو هستیم
که به آن  " زبان حال " می گویند . هنرمند می تواند احساسات سنگ و آسمان و زمین را آن گونه که احساس می کند ، بنویسد و گاه از زبان انسان های دیگر سخن بگوید .
پرسش این این است ،  آیا می توان به زبان حال ، حال معصوم را بیان کنیم؟  
برمبنای دلایلی که بیان شد ، نمی توان ، زیرا از دایره ی صدق و امانت داری خارج می شویم.
زبان حال زمانی کاربرد دارد ، که از آغاز مشخص کنیم   احساسات شخصی هستند و ما با احساس خود سخن می گوییم نه واقعیت تاریخی. 
به گفته محدث نوری :
"اگر چنین چیزی درست باشد ، هیچ حرامی باقی نمی ماند. "

آقای امامی مترجم این نمایشنامه معتقد است : 
" این نمایشنامه بر پایه ی اسناد معتبر تاریخی روایت شده است ، اما تخیل زیبای شرقاوی سبب شده که همچون هنر با بال اندیشه از واقعیت به حقیقت برسد.
در واقع این اثر آمیزه ای از واقعیت و حقیقت است.
زیبایی هنر همین است ." 
نگاهی دقیق تر به نمایشنامه و واقعیت و حقیقت مندرج در آن می کنیم :
واقعیت این نمایشنامه ، فقط شخصیت های حقیقی مانند امام حسین ، ولید ، مروان و بیعت گرفتن است، که در همه ی متون تاریخی آمده است.
اما منظور از حقیقت چیست ؟ 
آیا به نظر مترجم ، سخنان نسبت داده به حسین (ع) حقیقت هستند ؟ 
یعنی امام حسین از بیان حقیقت عاجز و حقیقت باید از زبان هنرمندی بعد از قرن ها بیان بشود؟   

اما ماجرای بیعت ولید از امام حسین آن گونه که در تاریخ آمده است، به عنوان نمونه به یکی از تواریخ معتبر اشاره می شود، کتاب مورد نظر ،  تاریخ کامل از عزالدین ابن اثیر ، ج ۵ ، ص۲۱۷۸ تا ۲۱۸۰  
بعد از مرگ معاویه کسانی برای بیعت گرفتن به شهرستان های مختلف رفتند .
ولیدبن عتبه بن ابی سفیان به مدینه...
یزید نامه ای به ولید می نویسد:
" پس از درود ، حسین و عبدالله بن عمر و ابن زبیر را فراگیر و از ایشان برای من پیمان بستان   فروگرفتنی که گریزی از آن نباشد تا پیمان ببندند. "

ولید عبدالله بن عمرو بن عثمان را که نوجوانی نورس بود ، به نزد حسین و عبدالله بن زبیر فرستاد ...
امام حسین برخاست و یاران و کسان خود را فراخواند و به  پیرامون خود گرد آورد و روانه ی کاخ ولید گشت و به همراهان گفت : 
من به درون می روم   اگر آواز بلند کردم یا شما را فراخواندم،  همگی به درون آیید ...
ولید نامه را خواند و گزارش مرگ معاویه را داد و
و او را به دادن پیمان فراخواند .
امام حسین گفت:
خدایش بیامرزد ، اما در باره ی پیمان ، باید گفت که چون من کسی ، در نهان پیمان نمی بندد چون مردم را به پیمان دعوت کردی ما را نیز همراه با آنان بخوان ...
ولید که خواهان آرامش بود ، گفت : برو
مروان اعتراض کرد ، که اگر از تو جدا شود و پیمان نبندد، هرگز به او دست نخواهی یافت...
او را به زندان بیفکن یا گردنش را بزن .
حسین برخاست و گفت : 
تو مرا می کشی یا او می کشد؟
به خدا دروغ گفتی ...
سپس بیرون رفت و به خانه اش آمد. ..
امام حسین همان شب روانه مکه شد. " 

متن واقعی گفتگو که در همه ی متون تاریخی ، شاید با تفاوت  اندکی آمده باشد ، فرسنگ ها با نوشته ی شرقاوی هنرمند متفاوت است. 

تحریف با هر زبانی که باشد ، مذموم است. 
مردم باید با سخن و عملکرد واقعی ، عاشورائیان آشنا باشند. 
سخن و رفتار امام حسین (ع) در نوع خود ، یگانه و آموزنده است و نیازی به حاشیه پردازی ندارد.
اگر تلاشی صورت بگیرد ، باید در پیراستن تحریف از سخن و عمل این بزرگان باشد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار